در میان علمای عامه(اهل تسنن)، شیعه به اهل "تقیه" شهرت یافته است. در حالیکه "تقیه"، حکمی عقلانی و عُقلایی است که به صورت سنتی حسنه هم در شریعت مبین اسلام و هم در ادیان وامم پیشین نیز جاری بوده است. قرآن نیز پای این حکم برآمده از عقلانیت را امضا کرده است. اینک، با ما همراه شوید تا با شواهد و مستندات قرآنی اصل "تقیه" بیشتر آشنا شویم.
مفهوم لغوی و اصطلاحی "تقیه"
واژه "تقیه" با کلمات "تقوا" و "وقایه" هم خانواده است. و هر سه از ماده "وقی یقی" گرفته شده اند که به معنای خویشتن داری و خودنگهداری است. عرب به سپر می گوید: وقایه. ترجمانی چون پرهیزکاری، برحذرداشتن، خداترسی و...همه از لوازم و فروعات مفهوم تقوا و تقیّه هستند نه اصل مفهوم. "تقیه" اما در اصطلاح عبارت است از اینکه انسان برای حفظ جان، مال و یا آبروی خود از گزند مخالف مجبور شود سخنی بگوید و یا عملی مرتکب شود که در باطن بدان اعتقاد ندارد.
چنانکه در صدر این نوشتار گذشت، تقیه نه تنها از اختصاصات تشیع نیست بلکه حتی منحصر به شریعت اسلام هم نیست. نمونه بازر آن، تقیه مومن آل فرعون است که قرآن بدان گواهی داده است چنانکه می فرماید:
وَقَالَ رَجُلٌ مُّوْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَكْتُمُ إِیمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَن یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءكُم بِالْبَیِّنَاتِ مِن رَّبِّكُمْ وَإِن یَكُ كَاذِبًا فَعَلَیْهِ كَذِبُهُ وَإِن یَكُ صَادِقًا یُصِبْكُم بَعْضُ الَّذِی یَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ(غافر/28) «و مردى مومن از خاندان فرعون كه ایمان خود را نهان مى داشت، گفت: «آیا مردى را مى كشید كه مى گوید: پروردگار من خداست؟ و مسلما براى شما از جانب پروردگارتان دلایل آشكارى آورده، و اگر دروغگو باشد دروغش به زیان اوست، و اگر راستگو باشد برخى از آنچه به شما وعده مى دهد به شما خواهد رسید، چرا كه خدا كسى را كه افراطكار دروغزن باشد هدایت نمى كند.» در مورد مؤمن آل فرعون اطلاعات زیادى در دست نیست؛ همین اندازه مى دانیم كه او فردى با ایمان، هوشیار، وقت شناس و منطقى بود كه ایمان خود را مخفى مى كرد و تقیّه مى نمود و در لحظات حسّاس به یارى موسى علیه السلام مى شتافت و او را از مرگ نجات مى داد. در برخى احادیث و سخنان مفسران آمده است كه او پسر عمو یا پسر خاله ى فرعون بود و برخى دیگر او را پیامبرى به نام «حَزبیل» یا «حَزقیل» دانسته اند و نیز او را خزانه دار فرعون معرفى كرده اند[2]
سه. محکمترین سند قرآنی تقیه
کریمه 28 سوره مبارکه آل عمران، را می توان محکمترین دلیل قرآنی بر جواز تقیه شمرد. خداوند در این آیه می فرماید:«لا یَتَّخِذِ الْمُوْمِنُونَ الْكافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُوْمِنینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِكَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فی شَیْ ءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصیرُ » «مومنان نباید كافران را- به جاى مومنان- به دوستى بگیرند؛ و هر كه چنین كند، در هیچ چیز [او را] از [دوستى ] خدا [بهره اى ] نیست، مگر اینكه از آنان به نوعى تقیه كنید و خداوند، شما را از [عقوبت ] خود مى ترساند، و بازگشت [همه ] به سوى خداست.»
آلوسی،مفسر بزرگ سنی در ذیل آیه یادشده می گوید: و فی الآیة دلیل علی مشروعیة التقیة وعّرفوها بمحافظة النفس أو العرض أو المال من شر الأعداء. یعنی: این آیه دلیل بر مشروعیت تقیه است. و تقیه بنا بر تعریف عبارت است از محافظت جان یا آبرو یا مال از شر دشمنان.[3]
چهار. عمومات آیات
به استناد برخی عمومات قرآن كریم نیز می توان «تقیه» را ثابت كرد؛ مانند «وقَد فَصَّلَ لَكُم ما حَرَّمَ عَلَیكُم إلاّ مَا اضطُرِرتُم إلَیه» (انعام/119) این آیه درباره ذبیحه و میته است؛ امّا حكم (إلاّ مَا اضطُرِرتُم) هرگز به میته و ذبیحه و مانند آن ها اختصاص ندارد، بلكه به طور كلّی در حال اضطرار می توان موقّتاً واجبی را ترك كرد یا حرامی را مرتكب شد، چون معیار حجیّت، اطلاقِ وارد است نه خصوصیّت مورد.[4]
سلام دوستان وسروران عزیز
به وبلاگ خودتان خوش آمدید امیدوارم لحظات شادی داشته باشید لطفا پس از خواندن و مشاهده هر مطلب نظرات خود را مرقوم فرمایید. متشکرم